طالب عبودی
سا اکتب صداقتا علی جدران الزمن...... انعشنا عشنا سوا وان متنا نتقاصم اکفن
جمعه 2 خرداد 1393برچسب:, :: 12 AM :: نويسنده : طالب عبودی
گفتمــــش نقــاش را نقشـی بکـش از زنــدگی
با قلـــــم نقـش حبـابی بــر لب دریـا کشیــد
گفتمـش چـون می کشی تصویــر مـردان خـــدا
تک درختی در بیـابـان یکه و تنهـا کشیــد
گفتمـش نـامردمـان این زمان را نقـش کن..
عکس یک خنجــر ز پشت سر، پی مولا کشیــد
گفتمش راهی بکش کان ره رسانـد مقصـدم
راه عشـق و عاشقی و مستی و نجـوا کشیــد
گفتمـش تصویــری از لیلی و مجنـون را بکش
عکس حیـدر در کنار حضرت زهــــرا کشیــد
گفتمــش بـر روی کاغـذ عشـق را تصویــر کن
در بیـابـان بلا تصویــر یک سقـا کشیــد
گفتمــش سختی و درد و آه گشته حاصلـــم
گریـه کـرد آهی کشیـد و زینب کبــری کشــید
گفتمــش درد دلــم را با که گـویـــم ای رفیــق!
عکس مهــــدی را کشیــد و به چه زیبـا کشیــد
گفتمـش ترسیـــــم کن تصویــری از روی حسیـن گفت این یک را ببـایـد خـالق یکتـا کشیــد... سلام عزیزانم..امیدوارم از وبلاگ راضی باشید.عبودی پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, :: 8 PM :: نويسنده : طالب عبودی
تو كه نباشي باران نمي بارد فقط بعضي وقتا زمين و زمان خيس ميشوند
دوستي اتفاق استجدايي رسم طبيعت طبيعت زيباست نه به زيبايي حقيقت حقيقت تلخ است نه به تلخي جدايي جدايي سخت است نه به تلخي تنهايي سلام عزیزانم..امیدوارم از وبلاگ راضی باشید.عبودی پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, :: 8 PM :: نويسنده : طالب عبودی
اينم حال ما تو شب امتحان تفاوت واکنش پسرها و دخترها در دیدن نمره پایان ترم: پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, :: 12 AM :: نويسنده : طالب عبودی
تو مرا دزدیدی از سکوت شب تنهایی من.......... از روزهای تکراری استفاده ای غیر تکراری بکنید ، شاید هدف از این همه تکرار همین باشد...
وقتی خدا مشکلت رو حل می کنه به توانایی اش ایمان داری، وقتی خدا مشکلت رو حل نمی کنه به تواناییت ایمان داره.
در بدترین روزها امیدوار باش... که همیشه زیباترین باران از سیاه ترین ابر می بارد.
آدم ها را به اندازه ی لیاقت آنها دوست بدار و به اندازه ی ظرفیت آنها ابراز کن.
بالاترین شکل نادانی هنگامی است که چیزی را انکار کنی که درباره آن چیزی نمی دانی!
به کسانی که به شما حسودی می کنند احترام بگذارید، زیرا آنها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید.
مردم به همان اندازه احساس خوشبختی می کنند که تصمیم گرفته اند خوشبخت باشند. سلام عزیزانم..امیدوارم از وبلاگ راضی باشید.عبودیپنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, :: 12 AM :: نويسنده : طالب عبودی
از که پنهان کنم این راز دل خسته ی خویش از بهاران که مرا رسوا کرد ؟ از نسیمی که پیام آور توست ؟ از خدایی که خودش می داند ؟ از نگاه مردم که به چشمم غم عشقی دیدند؟ و به سرگشتگی ام خندیدند ؟ گاه و بیگاه به سنگ طعنه بر در و دیوار دلم کوبیدند؟ عشق وحشی تر از آن است که پنهان ماند ! در هجوم ابر بی پایان وحشت زندگی را با تو پیدا می کنم بر فراز شعر بی پایان ظلمت عشق خود را با تو زیبا می کنم در عبور از تلخی زندان حسرت بودنم را در تو پیدا می کنم در سراب خستگی و ترس و وحشت زندگی را با تو رویا می کنم
فصل پایان غم انگیزم مباش با توام احساس پاییزم مباش
بی نگاهت از نگاهم خسته ام بس که بر چشمان تو دل بسته ام
باز کن درهای قلبت را ببین گفته بودی دوستت دارم همین
فارغ از تنهایی ام آسوده ای کی تو در بند نگاهم بوده ای ؟
سال ها دور از نگاهم زیستی هر چه می گردم تو در من نیستی سلام عزیزانم..امیدوارم از وبلاگ راضی باشید.عبودیپنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, :: 12 AM :: نويسنده : طالب عبودی
تو مقصری اگر "من" دیگر "من" سابق نیستم، آه ای تمام هستی ام از تو ای شور و حال مستی ام از تو روزی مبادا قصه گوی دیگران گردی روزی مبادا آرزوی این و آن گردی روزی مبادا پا نهی بر آنچه می گویی روزی مبادا بگذری از آنچه می جویی گر با دلم نا مهربان گردی گر آشنای دیگران گردی می میرم از وحشت چون لاله در صحرای رسوایی می سوزم از اندوه تنهایی غمگین تر از مهتاب پاییزم جام تهی از باده ام ،از غصه لبریزم با من مدارا کن جام دلم پر از شراب عاشقی ها کن در دست من دست وفا بگذار تا فرش سازم زیر پایت هستی خود را من با تو می مانم من بی تو می میرم بگذار تا همچون پرستو ها در کنج آن دل آشیان سازم من آن قفس را دوست می دارم بگذار تا خود را نهان سازم ای قصه گوی دل ،ای آرزوی دل با من مبادا بی وفا گردی آه ای تمام هستی ام از تو از پای دل مگشای زنجیرم من بی تو می میرم. پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 2 AM :: نويسنده : طالب عبودی
قال اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه شریف : فليعمل كل امرء منكم بما يقرب به من محبتنا,وليتجنب ما يدنيه من كراهيتنا و سخطنـا,
فـان امـرا يبغته فجـاه حيـن لا تنفعه تـوبه, و لا يتجيه مـن عقـابنــا ندم على حوبه.(2) هريك از شما بايد به آنچه كه او را به دوستى ما نزديك مى سازد, عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود- به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاحگر موعود- باور و اعتقادى است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باورداشت- به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده است. «اهل سنت و شیعه، در طى اعصار و مرور قرنها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول «ص» و فرزندان على و فاطمه «ع»- که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است- در هنگامى که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر «ص» و ملقّب به مهدى معرفى کردهاند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشرى به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانى قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهىها و نگرانىها به راحتى و امنیّت و آسایش مبدّل مىشود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن مىگردند»(۱). به هر حال مى توان از طریق ادله قرآنى، روایى وعقلى وجود امام مهدى را توضیح داد واثبات نمود. در اینجا به بعضى از این ادله مى پردازیم: الف) قرآن کریم بدون شک، از نظر جامعه اسلامى کلیه مفاهیم و اعتقادات اصیل اسلامى ریشه در کلام الهى دارد و اساس عقیده به ظهور امام زمان (عج) در کتاب خدا وجود دارد و این کتاب بزرگ آسمانى فرا رسیدن آن روز مبارک و فرخنده را به تمام پیروان بشارت داده است. آیات متعددى در شان امام مهدى (عج) هست که امامان معصوم (ع) تفسیر، تاویل و تطبیق این آیات را بر وجود مقدس امام زمان (عج) و حکومت جهانى ان عدالت گستر بیان نموده اند که در ذیل براى نمونه به پاره اى از این آیات اشاره مى شود: ۱. «لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون» (سوره انبیاء آیه ۱۰۵)، ما در زبور داوود پس از تورات نوشته ایم که سرانجام بندگان شایسته ما وارث زمین مى شوند». امام باقر (ع) در مورد «عِبادىَ الصالحون»، فرموده اند: قائم و اصحاب وى مى باشند. (منتخب الاثر، ص ۱۵۹) ۲. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِى لَا یُشْرِکُونَ بِى شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (سوره نور، آیه ۵۵) خداوند به کسانى از شما که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند وعده فرمود که آنان را قطعاً در زمین خلیفه خواهد کرد، همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند به خلافت گمارد و قطعاً دینشان را براى آنها مستقر خواهد نمود، دینى که براى آنها پذیرفت و قطعاً آنان را پس از خوفشان به حالت امنیت دگرگون مى کند، تا مرا عبادت کنند و چیزى را شریک من ننمایند و هر که بعد از آن کفر ورزد، پس قطعاً آنان فاسق اند. امام صادق (ع) فرموده است که این آیه درباره حضرت قائم و اصحاب وى به شمار مى رود. (منتخب الاثر، ص ۱۶۱) ۳. «و نرید ان نمن على الذّین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» (سوره قصص، آیه ۵)، ما مى خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکى کنیم یعنى آنان را پیشوایان و میراث بران زمین سازیم. امام باقر (ع) و امام هادى (ع) فرموده اند: این آیه مخصوص امام زمان (عج) است که در آخرالزمان ظهور مى کند… و زمین را پر از عدل و داد مى کند، هم چنان که پر از ظلم و ستم شده است. (المحجه ص ۱۶۸) ب) روایات وجود حضرت مهدى (عج) از طریق روایات نیز به اثبات رسیده است که ذکر همه آنها، ممکن و لازم نیست. لذا به چند روایت اشاره مى کنیم: احادیثى که شیعه و سنى به آن معتقدند: ۱. حدیث ثقلین: پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «همانا من دو شى ء گران بها را در میان شما مى گذارم کتاب خدا، ریسمان کشیده از آسمان تا زمین و اهل بیتم و همانا این دو از یکدیگر جدا نمى شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» (سنن ترمذى، ج ۵ ص ۳۲۹ کافى، ج ۱ ص ۲۹۴) طبق این حدیث همیشه همتاى کتاب الهى (اهل بیت)، در روى زمین وجود دارد که همان امام زمان هر عصر است. ۲. حدیث وجوب اعتقاد به امام: بر اساس روایات شیعه و سنى، پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هر کس بمیرد در حالى که معتقد به امام زمان نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.» (کافى، ج ۱، ص ۳۷۱ مسند احمد، ج ۴، ص ۹۶) با کمترین تامل در این روایت و نظایر آن به مصداق واقعى امام پى خواهیم برد که از ان در روایت به «امام» تعبیر شده است و اگر کسى بدون اعتقاد به او بمیرد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. ۳. احادیث رسول خدا درباره مهدویت: از رسول خدا «ص» نقل شده است: «انّ خلفائى و اوصیائى و حجج اللَّه على الخلق بعدى اثناعشر اوّلهم اخى و آخرهم ولدى قیل یا رسول اللَّه و من اخوک؟ قال: علىّ بنابى طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدى (عج) یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و الّذى بعثنى بالحقّ بشیراً و نذیراً لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّى یخرج به ولدى المهدىّ فینزل روح اللَّه عیسى بن مریم فیصلّى خلقه»(۲) «خلفا و جانشینان من و حجّتهاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم گفته شد: اى رسول خدا برادرت کیست؟ فرمود: على بن ابىطالب. سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدى، که زمین را از قسط و عدل آکنده مىسازد همانسان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت اگر از عمر دنیا یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند. (پس از خروج او) عیسى پسر مریم پشت سرش به نماز مىایستد». همچنین از رسول خدا «ص» نقل شده است: «لیبعَثَنَّ اللّه من عترتى رجلاً افرق الثنایا اَجلى الجبهه یملکُ الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضاً»(۳) «همانا خداوند از عترتم، مردى را برمىانگیزاند که دندانهایش برّاق و گشادهاند و پیشانىاش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل مىکند و مال را به نحوى خاص زیاد مىگرداند». ج. ادله عقلى اثبات مهدویت: ۱. برهان لطف: یکى از براهین عقلى که متکمان زیاد به آن استدلال مى کنند «قاعده لطف است» علامه حلى براى اثبات امامت به این قاعده تمسک جسته، مى گوید: «امامت، ریاست عامه الهى در امور دین و دنیاست، براى شخصى از اشخاص به عنوان نیابت از پیامبر (ص) و این واجب عقلى استزیرا امامت لطف است. پس ما علم قطعى داریم که اگر براى مردم شخصى باشد که ریاست آنها را برعهده گیرد و آنها را راهنمایى کند و دیگران از او اطاعت کنند و او حق مظلوم را از ظالم بستاند و ظالم را از ظلم منع کند، مردم به صلاح نزدیک تر و از فساد دورتر مى شوند» (شرح باب حادى حشر، ص ۸۳). متکلمان لطف را بر خداوند، واجب مى دانند زیرا او بندگان خود را عبث و بیهوده نیافریده و راه رسیدن به هدف را بر ایشان هموار مى سازد. این قاعده ایجاب مى کند که در میان جامعه امامى باشد تا محور حق بوده و جامعه را از خطاى مطلق بازدارد و آنان را به سعادت حقیقى هدایت کند. امتثال از دستورات و اطاعت انسان ها از تکالیفى که خداوند بر بندگان واجب داشته، بدون انجام دادن امورى از جانب خداوند (مثل نصب امام معصوم، وعده و وعید و…) محقق نمى شود و خداى حکیم حتماً این امور را انجام مى دهد تا نقض غرض در تکلیف لازم نیاید و این به دست امام صورت مى گیرد. شیخ شهاب الدین سهروردى در اثبات وجود حضرت ولى عصر (عج) از طریق قاعده لطف مى گوید: در جهان هیچ گاه از حکمت و از وجود کسى که قائم به حکمت باشد و نشانه هاى خداوند نیز در او باشد، خالى نبوده است. این چنین کسى خلیفه خداست در زمین و تا زمین و آسمان برپاست چنین خواهد بود… پس در هر زمان اگر چنین شخص باشد که خدایى و نمونه کامل علم و عمل است، ریاست جامعه با اوست و او خلیفه خداوند در روى زمین است و زمین هیچ گاه از چنین انسانى خالى نخواهد بود… اینکه مى گوییم ریاست با اوست، مقصود الزام حکومت ظاهرى او نیست بلکه گاه امام خدایى، حکومت تشکیل مى دهد و آشکار است و مبسوط الید وگاه در نهایت پنهانى (غیبت) به سر مى برد. این امام همان کسى است که مردم او را قطب زمان «ولى عصر» مى نامند. ریاست جامعه با این انسان است اگر چه نشانى از او در دست نباشد. البته اگر این رئیس ظاهر باشد و در راس حکومت قرار گیرد، زمان نورانى خواهد شد. (مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج ۲، ص ۲۱ و ۲۲) به این ترتیب وجود امام زمان گرچه از دیدگان مردم غایب است، داراى الطافى است، از جمله: حراست از دین خدا، تربیت نفوس مستعد انسانى، حفظ و بقاى مذهب، وجود الگو در جهت پیشرفت بشر و… البته محرومیت از فیض ظهور پیشواى الهى، به جهت موانعى است که خود انسان ها ایجاد کرده اند، چنان که شیخ طوسى مى گوید: اصل وجود امام، لطف است و تصرف آن حضرت لطف دیگر و این ما هستیم که موجب غیبت آن حضرت شده ایم (عدمه منّا). (کشف المراد، ص ۳۶۳) ۲. برهان فطرت: انسان داراى تمایلات غریزى و فطرى گوناگون است (شخصى و اجتماعى و عالى). تمایلات عالى از قبیل حقیقت جویى، خیر طلبى، حس دینى و پرستش، یافتن کامل مطلق و… حال براى رسیدن به کمال مطلق و معبود حقیقى احتیاج به واسطه اى است که خود سفر کمال را طى کرده و بتواند انسان را دستگیرى کند تا او را از راه هاى گوناگون (وضع قوانین تشریعى و تبیین آنها، دستگیرى انسان هاى مستعد کمال و…) به کمال مطلوب برساند. این امر از دو راه قابل اثبات است: ۱. وجود این میل و امید واسطه در انسان بدیهى است. ۲. وجود انسان کامل که ناطق و هادى به کتاب و سنت (به نقل آیات قران و روایات) ضرورى است. (سوره احقاف آیه ۱۲، سوره اعلى آیه ۱۹، سوره بقره آیه ۱۲۴). حال اگر میل و کشش فطرى به چیزى در انسان وجود دارد، پس باید آن چیز در خارج موجود باشد وگرنه وجود آن در انسان لغو خواهد بود. به عبارت دیگر این عطش نسبت به انسان کامل معصوم، دلیل وجود خارجى او است و بى جهت و خود به خود به وجود نیامده است. حال اگر این تمایل واقعیت نداشته باشد، سایر تمایلات نیز واقعیت ندارد و اگر سایر تمایلات واقعیت دارد، این نیز واقعى است. این مطلب را به طریق دیگرى مى توان با توجه به برهان «هدفمندى» توضیح داد. برهان هدفمندى انسان، مرکب از جسم و روح است و روح او نیز مانند جسمش در تکامل است. لازمه نیل به تکامل، وجود یک راهنماست که او را کمک نماید. اگرچه عقل، وظیفه راهنمایى را بر عهده دارد، اما به خاطر محصور بودن آن به عالم جسمانیات و نیز به خاطر وجود دشمن هایى چون هوا و هوس و تمایلات حیوانى باید راهنمایى دیگرى هم باشد تا به کمک عقل بشتابد. این راهنما در عصر رسالت وجود پیامبر اکرم (ص) بود. به یقین پس از ایشان نیز راهنمایانى وجود خواهند داشت، چرا که نسل انسان ها تداوم یافته است و اگر راه برنامه و راهنمایى الهى موجود نباشد، خلقت انسان ها، لغو و بى غایت خواهد بود. علاوه بر این خطر تحریف دین و وجود گروه ها ى معاند نیز، این ضرورت را تاکید مى کند. ۳. واسطه فیض: باید در میان بشر همواره فرد کاملى موجود باشد که تمام کمالات انسانى ممکن، در او به فعلیت رسیده و در ضمن با عالم ربوبى ارتباط داشته باشد (تا ارتباط بین عالم غیب و نوع انسان محفوظ بماند) که اگر چنین برگزیده اى در میان بشر نباشد حرکت تکاملى افراد بى غایت و بدون هدف خواهد بود. بر اساس آیات قرآنى (آیات ۳۰ و ۲۱۳ سوره بقره)، پروردگار در نظام خلقت و نیز قانون گذارى و دیانت، ائمه و حجت هاى خودش را خلیفه روى زمین قرار داده و آنان را مجراى بهره ورى ها و فیض عام و خاص براى مردم ساخته و تمام اسماى الهى را به ایشان آموخته است «وً عًلًّمً آدًمً الأًسْماءً کُلًّها» تا اینکه به اذن او، همچون خودش در همه چیز تصرف و دخالت کنند و جانشینى او و عهده دار امور زمین و مردم باشند و چنین است که اگر حجت و خلیفه خدا در زمین نباشد، خاک هستى مردم را در خود خواهد کشید. باید دانست که خداوند متعال، با اسما و صفات عالیه اش، همه چیز و همه پدیده ها را آفریده و خود عهده دار تمام امور آنها است. هستى همه آنها، وابسته به او است و هرگونه اراده کند، در انها دخل و تصرف مى کند… اما بناى ذات مقدسش بر این است که امور خلقت مادى را، فقط از طریق اسباب مادى و بدون دخالت مستقیم و یا بى واسطه اداره کند و از جمله اسباب براى اصلاح امور ظاهرى و باطنى مردم، پیامبران و جانشینان آنان به خصوص امامان معصوم هستند. امام صادق (ع) مى فرماید: «خداوند ناپسند و ناخوش مى دارد که امور عالم را جز با اسباب و وسایط اداره کند از این رو براى هر چیزى سببى قرار داده است و براى هر سبب گسترده و میدان قدرت نفوذى قرار داده و براى هر نشانه اى، پشتگاه و راه ورودى گویا و خواننده به حق مقرر فرموده است. هر که او را بشناسد و به رسمیت بپذیرد خدا را شناخته و هرکه او را انکار کند، خدا را انکار کرده است. آن بارگاه و راه ورود، رسول الله و ما هستیم». پس اگر امامان معصوم و در عصر حاضر امام زمان (عج) عناصرى خاکى نبودند و امور عالم خلقت ازجمله زمین و ساکنان آن را بر عهده نمى گرفتند امور زمین و مردمش از هم مى پاشید. بنابراین باید واسطه بین آفریننده و پدیده هاى مادى، کسى باشد که داراى خلقت مادى و جسمانى و علاوه بر آن داراى درجه اى از شرافت معنوى باشد که شایستگى ارتباط بین آفریننده و آفریدگان را احراز کند و چنین افرادى جز خلفاى ذات مقدس پروردگار (پیامبران و جانشینان آنان) کسى نمى تواند باشد. ۴ اتمام حجت: اگر رهبرى معصوم در هر دورانى و در میان هر نسل از نسل هاى بشر نباشد چه بسا مردم گمراه، گمراهى و فساد خود را معلول نبودن این رهبر بدانند. از این رو براى همیشه، خداوند باید امام یا امامانى معصوم در جامعه معین کرده باشد تا حجت را بر مردم تمام کنند و بهانه اى براى منحرفان باقى نمایند «فًلِلّهِ الْحجٌهًّ الْبالِغًه». در روایتى از امام باقر (علیه السلام) آمده است: «اٍنّ الحجّه لا تقومٌ لله عزّ و جل على خلقِه الا بالامام حتى یعرفونه» «حجت خدا بر خلقش تمام نشود، مگر به وجود امامى زنده که مردم او را بشناسند.» ۵. قانون هدایت عمومى: این قانون، اقتضا مى کند بعد از پیامبر، امام و رهبرى معصوم باشد که کارهاى پیامبر را ادامه دهد با این تفاوت که دیگر به امام وحى نمى شود و در هستى یک سلسله قوانین غیر قابل تغییر وجود دارد (مانند قانون هدایت عمومى) که بر اساس آن، خداوند همه موجودات را به سمت کمال وجودیشان، راهنمایى و هدایت مى کند… در بین موجودات، انسان علاوه بر هدایت تکوینى، نیازمند هدایت تشریعى است و این هدایت، به وسیله پیامبر اکرم ابلاغ شده است و از آنجا که لازم است، هدایت مستمر باشد و نسبت به نسل هاى بعدى نیز ادامه یابد باید بعد از پیامبر اکرم، افرادى مسئولیت هدایت مردم و توضیح و تبیین شریعت و مسائل دینى را بر عهده بگیرند. چنین اشخاصى، جز امامان معصوم نخواهند بود و اگر آنان وجود نداشته باشند، به هدایت تشریعى، خلل وارد شده و این باعث نقض در قانون هدایت عمومى است (در حالى که قانون هدایت قابل نقض نیست). به این جهت در هر عصر، وجود امام زنده جهت هدایت مردم، ضرورى ولازم است. حضرت على (علیه السلام) در خطبه اى، به این مهم چنین اشاره فرموده است: «پروردگارا تو خود گواهى که اهل زمین را از داشتن حجتى از ناحیه تو که آنان را به دین هدایت کند و علم الهى را به ایشان بیاموزد و حجت تو از تمامیت نیفتد و پیروان اولیایت بعد از اینکه به وسیله پیامبران، هدایتشان کردى، گمراه نشوند گریزى نیست. این حجت تو یا در میان مردم، ظاهر و براى آنان آشناست اما از او اطاعت نمى کنند و یا از دید مردم پنهان و منتظر زمان ظهور است. زمانى که مردم در صلح و آرامش هستند، اگر وجود حجت از نظر آنان غایب باشد، دانش و منش او به دل هاى مومنان مى رسد و ایشان به آن عمل مى کنند.» سلام عزیزانم..امیدوارم از وبلاگ راضی باشید.عبودی پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 2 AM :: نويسنده : طالب عبودی
من از احساس بيهوده بودن ؛ من از چون حباب آب بودن
من از مرگ محبت من از اعدام احساس به دست دوستان دور يا نزديک مي ترسم .خداوندا.. من از ماندن مي ترسم خداوندا من از رفتن مي ترسم... خداوندا...من از خود نيز مي ترسم ...خداوندا... پناهم ده بر آسایش و خواب اقدام مکن،مگر بعد از آنکه محاسبه ی نفس در سه چیز را به تقدیم رسانیده باشی: اول آنکه تأمل کنی تا در آن روز هیچ خطا از تو واقع شده است یا نه پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 2 AM :: نويسنده : طالب عبودی
سالار قافله ی عشق ایستاده است هنوز انتظار دیدن رویت اگر شود خفته اند مه رویان ز تمنای روی تو باز گشایی سپیده صبح بی ثمر شود مست خرابات گشته است افق هر ثانیه که می گذرد هدر شود مینوی خداوند کنون زیر پای توست دل حال تو را دارد دمی سربه سر شود آزار مده ناز مکن نازنین نگار مارا سلیقه نیست بگو عزم سفر شود رندان سینه چاک گزیدن غلامیت مارا نظر نبود که نظر بس حذر شود 13به در همیشه با رقص و پایکوبی همراه بوده است رقص و پایکوبی یادت نره ... سلام عزیزانم..امیدوارم از وبلاگ راضی باشید.عبودی پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 2 AM :: نويسنده : طالب عبودی
نیرویی است که زندگی شما را شکل می دهد . این نیرو است که تعیین می کندچه کارهایی از نظر شما ممکن، یا غیر ممکن است، از چه چیزهایی اجتناب کنید، چگونه فکر کنید و چه واکنشهایی نشان دهید. این نیرو، عقیده ای است که درباره هویت خود دارید. پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 1 AM :: نويسنده : طالب عبودی
اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ... دلگیر مباش که نه تو گناهکاری نه او آنگاه که مهر می ورزی مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا میکند ... پس خود را گناهکار مبین من عیسی نامی را میشناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد ... و تنها یکی سپاسش گفت!!! من خدایی میشناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده ... یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !!! پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند ... از تو برای مهربانیت قدردانی میکنند. پس از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش ... که این روح توست که با مهربانی آرام میگیرد تو با مهر ورزیدنت بال و پر میگیری ... خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ... پس به راهت ادامه بده دوست بدار نه برای آنکه دوستت بدارند ... تو به پاس زیبایی عشق ، عشق بورز و جاودانه با سلام عزیزانم..امیدوارم از وبلاگ راضی باشید.عبودی پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 1 AM :: نويسنده : طالب عبودی
|