اهواز.خوزستانخوزستان.اهواز
(اهواز) مرکز استان خوزستان یکی از کلان شهرهای ایران است. این شهر که در بخش مرکزی شهرستان اهواز قرار دارد، در موقعیت جغرافیایی ۳۱ درجه و ۲۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ درجه و ۴۰ دقیقه طول شرقی، در بخش جلگهای خوزستان و با ارتفاع ۱۸ متر از سطح دریا واقع شدهاست.
بر پایه آخرین آمار رسمی، ۳۲٪ مردم استان خوزستان در کلانشهر اهواز زندگی میکنند. از این جمعیت ۳۵٪ در حاشیه شهر مستقر میباشند و از این رو پس از کلانشهر مشهد، اهواز جایگاه دوم حاشیهنشینی را داراست. ۵۱٪ نفت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب کشور ایران، در اهواز تولید میشود و برخی از بزرگترین کارخانههای مادر کشور در این شهر جای دارند.
شهر اهواز با ۲۰٫۰۰۰ هکتار مساحت، چهارمین شهر وسیع ایران پس از تهران، مشهد و تبریز میباشد. جمعیت آن نیز در سرشماری سال ۱۳۸۵ ۱٬۰۵۹٬۴۶۱ نفر بوده که اهواز را در جایگاه هفتمین شهر پرجمعیت ایران قرار میدهد.
کارون پرآبترین رود ایران با سرچشمه گرفتن از کوههای بختیاری، با ورود به اهواز، شهر را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم نموده و جلوه زیبایی به شهر دادهاست.
وجود کارخانجات بزرگ صنعتی، تاسیسات اداری و صنعتی شرکت مناطق نفتخیز جنوب و شرکت ملی حفاری ایران، اهواز را به یکی از مهمترین مراکز صنعتی ایران تبدیل کرده و همین امر سبب شده که مهاجران بسیاری روی به اهواز کنند.
شهرهای اطراف اهواز عبارتند از: شهرهای تاریخی مسجدسلیمان، دزفول، اندیمشک و شوشتر و شوش در سمت شمال، رامهرمز، هفتکل، ایذه، باغ ملک در شرق، بهبهان، ماهشهر، شادگان و خرمشهر در جنوب و سوسنگرد، هویزه و بستان در سمت غرب.
اهواز از سال ۱۳۵۵ خورشیدی از نظر جمعیت شهر اول خوزستان بودهاست و پیش از آن آبادان این رتبه را در خوزستان در اختیار داشت.
اهواز کنونی، محور ترانزیتی بسیار مهمی است، که بوسیله راههای زمینی و ریلی و هوایی سایر نقاط کشور را به بنادر مهم آبادان، خرمشهر، بندر امام خمینی و ماهشهر پیوند میدهد. همچنین با وجود پایانه و بازارچههای مرزی شلمچه و چزابه در نزدیکی اهواز، این شهر به طور مستقیم متاثر از ترافیک کالا و مسافر و مسافران سیاحتی و زیارتی ایرانی و عراقی میباشد.

پیش از اسلام 
اهواز در روزگار ساسانیان از شهرهای عمده خوزستان به شمار میرفت و از مراکز عمده صنایع نساجی خوزستان بود و یکی از کانونهای مسیحیت در ایران، و از اسقف نشینهای خوزستان محسوب میشد. علاوه بر این، این شهر از مراکز عمده بازرگانی بوده، و نیز به واسطة واقع شدن در کنار رود کارون - که قابلیت کشتیرانی داشته - محل مناسبی برای تجمع مالالتجاره و دادوستد به شمار میرفتهاست
دوران اسلامی و معاصر
اعراب پس از پیروزی در جنگ نهاوند پادگانهایی در شهرهای فتح شده، از جمله در اهواز ساختند. شهرهای خوزستان از جمله اهواز از نخستین پناهگاههای خوارج در ایران بود. در ایام خلافت علی برخی از موالی اهواز که از میزان خراج درخواستی والی آن ناخرسند بودند، به شورش خوارج پیوستند. در زمان خلافت یزید بن معاویه شهرهای خوزستان از جمله اهواز دستخوش جنگ و گریزهای خوارج با سپاهیان اموی گشت.
شهر اهواز در سدههای نخستین اسلامی به واسطه سدی که بر کارون ب سته شده بود، از بزرگترین و آبادترین شهرهای خوزستان به شمار میآمد. این شهر تا ۲۵۶ق/۸۷۰م شهری پررونق و آباد بود، اما در این سال اهواز به تصرف سپاهیان صاحبالزنج درآمد. اهواز پس از پایان فتنه زنگیان رونق و آبادانی گذشته خود را از دست داد، اما در زمان عضدالدوله دیلمی بار دیگر اهمیت پیشین خود را به عنوان مرکزی تجاری به دست آورد. همچنین بنا به گفته مقدسی، عضدالدوله پل هندوان را که دو بخش اهواز را به هم متصل میکرد و همچنین مسجد زیبایی را که در کنار آن بوده، بازسازی و مرمت نمود. شهر اهواز از پایگاههای عمده مذهب تشیع در ایران به شمار میآمد و به گفته مقدسی نیمی از مردم آنجا شیعه بودند و پیوسته میان شیعیان (مروشیان) و سنیان (فضلیان) درگیری و کشاکش وجود داشت.
اهواز تا اواخر سده ۵ق شهری آباد بود، اما از این زمان به بعد رونق خود را از دست داد، به گونهای که مرکزیت خوزستان از آنجا به شوشتر منتقل شد. در سده ۶ق اهواز به شهری ویران و خالی از سکنه تبدیل شد. حافظ ابرو از آن به عنوان قصبهای نام میبرد و به اشتباه اهواز را با سوق الاربعا (چهارشنبه بازار) یکی میداند
در قرن چهارم هجری نهری کوچک به طول سیصد متر و عرض بیستمتر از کارون منشعب شده، شهر را به دو قسمت تقسیم کرده بود محله غربی را «جزیره» میگفتند و محله شرقی «مدینه» نام داشت، این دو بخش به وسیله پلی به نام «پُل هندوان» به هم وصل میشدند در آن دوره اهل شهر دو دسته بودند و دربارة اصحاب پیامبر دو نظر داشتند، این شهر انبار بصره و بارانداز فارس و اصفهان بود.
اما علیرغم رشد و توسعه اهواز در قرون اولیه اسلامی، در نیمه دوم قرن چهارم هجری این شهر رو به ویرانی گذاشت و مردم آن پراکنده شدند. و کار به جایی رسید که در اوایل قرن ششم این شهر به طور کلی ویران شد. عبدالکریم بن محمد سمعانی که در نیمه دوم قرن ششم میزیسته شهر اهواز را این چنین توصیف کرده: «اهواز یکی از شهرهای مشهور بود که دانشمندان و روحانیون و تجار و ثروتمندان بسیاری از مردم آن شهر به همراه غیر اهوازیها در آن زندگی میکردند. بخش عمده این شهر ویران شد و فقط ویرانههایی از آن باقیمانده که مردم اندکی را خود جای دادهاست.»
علت ویرانی اهواز به درستی مشخص نیست. هر آنچه تاکنون گفته شده حدس و گمان است که به وسیله وقایعنگاران و مورخان متأخر نوشته شدهاست. احمد کسروی «ویرانی اهواز کهن را یکی از معماهای تاریخ خوزستان دانسته که نه زمان و نه علت آن را در جایی ننوشتهاند.» او در ادامه میگوید: «آنچه ما از جستجو بدست آوردهایم زمان آن را آخرهای قرن پنجم یا آغاز قرن ششم بوده.» این سخن کسروی نیز درست نیست چون ابنحوقل که در نیمه دوم قرن چهارم میزیسته، ویرانی اهواز را از قرن چهار هم روایت کردهاست. با این وجود کسروی علت ویرانی را دو چیز پنداشته: یکی شکستن بند و دیگری برگشتن مسرقان از جوی خود و پیوستن آن به دجیل [کارون]
از قرن ششم هجری قمری به بعد به علت خراب شدن سد شادروان و پائین رفتن سطح آب رونق دهنده شهر و نیز جنگها و اغتشاشات داخلی و بروز بیماریهای وبا و طاعون، اهواز رو به خرابی رفت تا آن که در سال ۱۸۶۹ میلادی (۱۲۴۸ هجری خورشیدی) همزمان با حفر کانال سوئز که منجر به کوتاه شدن مسیر تجارت دریائی اروپائیان و توجه آنها به منطقه شد رونق تازهای گرفت. ناصرالدین شاه قاجار هم از این فرصت برای گسترش تجارت و کشتیرانی بر روی رود کارون استفاده کرد و در سال ۱۲۶۶ هجری خورشیدی کشتیرانی را بر رود کارون برای خارجیان آزاد اعلام کرد و توسط والی خوزستان در کنار اهواز قدیم بندرگاهی به نام «بندر ناصری» احداث کرد. در پی احداث این بندر نام اهواز به «ناصریه» تبدیل شد تا اینکه در دورهٔ پهلوی و به تبع سیاست قاجار زدائی رضا شاه نام باستانی «اهواز» احیا شده و جای ناصری را گرفت.[نیازمند منبع
سیدعبدالله جزایری که در قرن دوازدهم یعنی قرنها پس از ویرانی اهواز میزیسته. فتنة صاحبالزنج را عامل عدم اعتنا و بیرغبتی خلفا دانسته که «بعد از تسکین فتنه چون خلفا را به عمارت آن ولایت رغبت باقی نماند و واماندگان آنجا از عمدة ضبط آن همه نیشکر و ادای مال و جهات دیوانی آنها بیرون نتوانستند آمد، لاجرم اکثر جلای وطن نمودند و...»[
به هر حال پس از ویرانی شهر اهواز در قرن چهارم هجری، فقط ویرانهای از آن باقیمانده بود و در دورة مشعشعیان و پس از آن دستهای از آل کثیر در آنجا کپرها یا چینههایی بالا آورده دهکدهای آباد کرده بودند. سپس هم آنان رفته دستهای از کعبیان در آنجا نشیمن داشته و در آن نزدیکی دیمکاری میکردند. ]
با توجه به نوشته سیدعبدالله جزایری پیداست که در اواخر قرن دوازدهم هجری نیز اهواز حال و روز خوبی نداشتهاست. او مینویسد: «اکنون از عمارات آنجا همان قلعه موجود است که شیخ ناصر بن حمید آن را حصار کشیده مشتمل بر چند خانهوار رعیت دیمکار.» ]
پس از آن نیز اهواز به همین صورت بوده و در حد یک روستای کوچک باقیمانده بود. سر اوستن هنری لایارد که در زمان شیخ ثامر بنیکعب ۱۲۵۸. ق (۱۸۴۱. م) در این منطقه بوده به هنگام ذکر قلمرو بنیکعب، هیچ گونه نامی از اهواز نبرده و در عوض نام روستای ویس در شمال اهواز را در کتاب خود آوردهاست. این امر نشان میدهد روستای ویس پرجمعیتتر و آبادتر از اهواز بودهاست.
کاپیتان هنت که در سال ۱۲۷۳. ق (۱۸۵۳. م) یکی از افسران ارتش انگلیس در جریان جنگ ایران و انگلیس در محمره بوده و پس از فرار خانلرمیرزا به اهواز با کشتی به تعقیب خانلرمیرزا پرداخته، اهواز را این چنین دیدهاست: «شهر اهواز مثل اکثر بلاد مشرق زمین دارای خانههای محقری است که از خشت و گل، بدون مراعات اصول صحی به ترتیب غیرمنظمی ساخته شده و در حدود یکهزار و پانصد الی دو هزار نفر جمعیت دارد. تمام سکنه اهواز را عربها تشکیل میدهند، ایشان کاملاً خوش قیافهاند و اندکی سیاه چردهتر از اسپانیاییها هستند. بیست و شش سال بعد یعنی در سال ۱۲۹۹. ق (۱۸۸۲. م) حاج عبدالغفار نجمالملک از «قریة اهواز و قریب ۶۰ خانوار رعیت عرب» سخن گفته که «کدخدای آن شیخ نبهان» است. [شیخ بنهان عامری کعبی بازمانده همان کعبیانی است که پس از رفتن آلکثیر در قریة اهواز نشیمن داشتند. قریه اهواز در حال حاضر قدیمیترین محله شهر اهواز است که نام آن برگرفته از نام جدّ شیخ بنهان یعنی عامر است و به محله «عامری» معروف است، در جوار این محله نیز محلهای است که آن را «اهواز قدیم» میگفتند. به احتمال زیاد قریة اهواز در محل این دو محله بودهاست.] ] لرد کرزن که در سال ۱۸۹۰ میلادی (۱۳۰۷. ق) از آن ناحیه گذر کرده جمعیت آن را تقریباً هفتصد نفر برآورد کردهاست
کشتیرانی در خوزستان از طریق رود کارون صورت میگرفته و با توجه به طبیعت رودخانه کارون که در محل اهواز دارای چندین رگه صخرهای در بستر خود میباشد به دو بخش بالادست و پائین دست تقسیم شده بود. همچنین ویرانههای سد باستانی اهواز نیز که در زمان احداث باز هم بر روی بستر صخرهای بنا شده بود مانع دیگری برای کشتیرانی بودهاست. شاخهٔ بالادست یا کارون شمالی از شوشتر تا اهواز و شاخهٔ جنوبی یا پائین دست از اهواز تا خلیج فارس را در بر میگرفتهاست. بنابراین کشتیهایی که از شوشتر حرکت میکردهاند در محل اهواز به ناچار بار خود را به کشتی دیگری در سمت جنوبی صخره منتقل میکردهاند. این دست به دست شدن بار موجب پیدایش انبارها و کاروانسراهای متعددی در اهواز شد و تبدیل به یکی از دلایل رونق تجارت و نتیجتاً رونق شهر اهواز گشت.[نیازمند منبع] از جمله تاسیسات مرتبط با بندر و تجارت در اهواز آن زمان، واگن اسبی بودهاست که با احداث یک رشته خط آهن و توسط واگنهایی که با اسب کشیده میشدهاند بار و کالای تجاری را در امتداد رودخانه و بین کشتیها جابجا میکردهاست.[نیازمند منبع] در شوشتر اسنادی به دست آمده که حاکی از تجارت دریایی با دورترین بندرهای تجاری معروف آن دوران دنیا در هند و آفریقا و خاور دور میباشد و این امر جز با وجود بندری در کنار صخرهٔ پیشگفته برای تخلیه و بارگیری مجدد میسر نمیشدهاست.[نیازمند منبع
به نوشتهٔ کسروی اهواز نوین پس از اعطای اجازهٔ ناصرالدین شاه به خارجیان برای کشتیرانی در قسمت جنوبی کارون رونق دوباره یافت زیرا وجود رشتهسنگی در محل کنونی پل هفتم مانع از ادامه مسیر کشتیها به قسمتهای بالا دست کارون میشد و کشتیها ناچار بودند بار خود را در این سوی صخره تخلیه کنند و سپس به کشتیهایی که در آن سوی صخره بودند منتقل کنند.[نیازمند منبع] کم کم ساختمانها و تأسیساتی در این قسمت به وجود آمد و رونق آن هر روز بیشتر میشد. قسمت شرقی شهر ابتدا شکل گرفت و محلهٔ عامری و خیابان ۲۴ متری تقریباً اولین قسمتهای اهواز جدید بودند.
درگیریهای مختلف دوران مشروطیت و کشف نفت در مسجدسلیمان و وضع اسفبار شوشتر در دوران قاجاریه از یکسو و شیوع طاعون مهلک در آخرین سالهای قرن ۱۳ خورشیدی و همچنین برچیده شدن کشتیرانی در کارون شمالی از سوی دیگر و نیز رونق روزافزون اقتصادی اهواز باعث شد تا مرکزیت خوزستان در آغاز حکومت پهلوی از شوشتر به اهواز منتقل شود.
بندر ناصری و اهواز امروز 
آزادی کشتیرانی در کارون سفلی (از محمره تا اهواز) در سال ۱۳۰۶. ق (۱۸۸۸. م) بر روی کشتیهای خارجی، باعث رشد و رونق تجارت در ایالت و به ویژه شهرهای محمره و اهواز گردید. افزایش حجم مبادلات و داد و ستد، صادرات کالا به خارج و واردات کالا به محمره، سبب گردید تا مردم اندک اندک به شهرهای مزبور مهاجرت کرده بر جمعیت آنها افزوده شود. کسب امتیاز آزادی کشتیرانی در رود کارون توسط انگلیسیها در درجة اول به منظور تسخیر بازارهای داخلی و مرکزی کشور بود و بدون ارتباط کارون با مناطق مرکزی کشور، آزادی کشتیرانی چندان مطلوب نبود. از این رو در اکتبر سال ۱۸۹۶. م (۱۳۱۳. ق) شرکت برادران لینچ پیشنهاد احداث جاده کاروان رو بین اهواز و اصفهان را به دولت ایران ارائه داد. پس از مذاکرات طولانی بین انگلیسیها و دولت ایران، بالاخره در تاریخ سوم مارس ۱۸۹۸. م قرارداد احداث جاده مزبور بین چارلز هاردینگ دبیر اول سفارت انگلیس در تهران و حاج علیقلیخان سردار اسعد به امضاء رسید و یک سال بعد یعنی در سال ۱۸۹۹. م (۱۳۱۷. ق) راه مزبور افتتاح شد.افتتاح راه کاروان رو اهواز به اصفهان باعث رشد و تسریع مبادلات تجاری و واردات و صادرات کالا شد.
همین امر یعنی احداث جادة اهواز ـ اصفهان، اهمیت و نقش اهواز را به عنوان حلقة وصل و پل ارتباطی محمولههای آبی و محمولههای خشکی[ ] بیش از پیش متجلی ساخت.
علاوه بر این، وجود صخرههای بزرگ در رود کارون در مقابل قریه اهواز[این صخرهها هم اکنون به هنگام پایین آمدن آب کارون در مقابل محلة عامری و از بالای پُل هفتم قابل رؤیت هستند.] ] سبب گردیده تا امکان کشتیرانی در این نقطه میسر نبوده، کشتیها به محض وصول بدانجا بار خویش را تخلیه کنند و پس از حمل در خشکی، به آن طرف صخرهها برده، بر کشتیهای دیگر بارگیری کنند. با آزادی کشتیرانی در رود کارون و به ویژه پس از احداث جاده کاروان رو لینچ و افزایش حجم مبادلات تجاری، ساختمانها و مستحدثات قبلی، جوابگوی این حجم وسیع از مبادلات نبودند. از این رو پس از آزادی کشتیرانی در رود کارون در سال ۱۳۰۶. ق (۱۸۸۸. م) حسین قلیخان نظامالسلطنه حکمران جدید خوزستان مأموریت یافت که درآن ناحیه به طور جدی مشغول اصلاحات شود. هم چنین گزارش جامعی در مورد طوایف ساکن در اطراف رودخانه کارون، کیفیت کشتیرانی آن و وضعیت نیروهای انتظامی در آن منطقه تهیه نماید. در این فرمان از نظامالسلطنه خواسته شده بود که شش ماه از سال را در محمره اقامت کند.[۳۳]
نظامالسلطنه نیز در محلی پایینتر از این صخرهها، که محل تخلیه محمولههای کشتی بود، ساختمانها و مستحدثاتی بنا نهاد و برای حفظ کالاها و محمولههای تخلیه شده، سرباز و پاسبان در آنجا بنشاند.[ ]
ساختمانهایی که توسط نظامالسلطنه برای تسهیل امور تجاری و تخلیه و بارگیری کالا احداث شده بودند به بندر ناصری معروف گردید. این ساختمانها عبارت بودند از لنگرگاه، کاروانسرا، بازار و سربازخانه.[ ] وجه تسمیه نام ناصری نیز بر مبنای نام ناصرالدین شاه بود.[ ] این بندر در کناره شرقی رود کارون و رو به روی بندر امانیه ساخته شد. بندر امانیه نیز در کناره غربی رود کارون و در ابتدای جاده کاروان رو حویزه بود. کالاهای تخلیه شده در بندر ناصری با تراموای اسبی به سه کیلومتر بالاتر برده میشد تا از آنجا به شوشتر بارگیری شود. ]
در سال ۱۹۰۰، این شهر مستقیماً به بازارهای ایالت مرکزی ایران متصل شد. در حقیقت اهواز به عنوان بندر ایالتهای مرکزی بود، به همین دلیل جمعیت آن رو به افزایش گذاشت. ذکر این نکته نیز ضروری است که علاوه بر ساختمانهای احداثی توسط نظامالسلطنه، شرکت ناصری نیز تأسیساتی نظیر انبار کالا و اسکله، یک خط تراموای سبک بین کارون سفلی (پایین سد) و کارون علیا (بالای سد) احداث کرد.[ ]
از آنجایی که آزادی کشتیرانی در رود کارون و افتتاح جاده کاروان رو اهواز ـ اصفهان موجب رونق و توسعه اهواز شده بود و به اعتباری دیگر اصلیترین بخش اقتصادی آن، همان تخلیه کالا در بندر ناصری و سپس بارگیری آن در اهواز بود، لذا رفته رفته نام اهواز تحتالشعاع نام ناصری قرار گرفت، آن یکی را بندر ناصری نامیدند و شهر اهواز را ناصری یا ناصریه گفتند. ]
رشد و گسترش تجارت و احداث بندر ناصری سبب گردید تا بسیاری از بازرگانان شهرهای شوشتر و دزفول از آن شهرها مهاجرت کرده و در بندر ناصری رحل اقامت گزینند.[ ] فتنهانگیزی و آشوبهای شهر شوشتر و دودستگی میان مردم نیز مزید بر علت بود تا روند مهاجرت را تسریع بخشد، در شهر دزفول نیز دار و دسته شیخ محمدطاهر با شرارتهای خود آرامش را از مردم سلب کرده بود، همین امر سبب شد تا بازرگانان آن شهر تمایل و رغبت بیشتری به مهاجرت نشان دهند.[ ] در حقیقت این اولین مهاجرت شوشتریها و دزفولیها به اهواز بود، همین امر سبب شد تا چند سال پس از آزادی کشتیرانی در رود کارون یعنی در سال ۱۸۹۲. م (۱۳۱۰. ق) و حتی پیش از افتتاح جاده کارون رو اهواز ـ اصفهان، معینالتجار، کاروانسرایی با ۲۴ دهنة مغازه در اهواز احداث کند و به قول کنسول انگلیس او درصدد است بر تعداد آنها بیفزاید.[۴۰][نیازمند جزئیات دقیقتر از منبع] نظامالسلطنه حاکم ایالت و معزالسلطنه[۴۱][نیازمند جزئیات دقیقتر از منبع] به اتفاق هم دو کاروانسرای دیگر ساختند. آنها همچنین دو راسته بازار احداث کردند. معینالتجار نیز به پیروی از آنها یک راسته بازار احداث کرد. ]. بدین ترتیب در آستانه جنگ جهانی اول (۱۹۱۴. م) بندر ناصری باعث گسترش روستای اهواز شد و کار به جایی رسید که در سال ۱۳۰۳. ش (۱۹۲۵. م) بندر ناصری به عنوان مرکز استان انتخاب شد و در شهریورماه ۱۳۱۴. ش نام آن به شهر اهواز تغییر یافت
اهواز امروز شهری بزرگ و پهناور است که در دو سوی رود پر آب کارون واقع شدهاست. در قسمت غربی شهر محلات مسکونی پرجمعیتی مانند کمپلو، کوی علوی و محلههای نو ساز نظیر گلستان، کیانپارس و کیانآباد و فاز۴کورش قرار دارند. امانیه و
نظرات شما عزیزان:
دسته بندی : <-CategoryName->
